تکيه بردوست نکن محرم اسرار کسي نيست ماتجربه کرديم کسي يار کسي نيست ....
شمع ميسوزدوپروانه به دورش چرخد ، من که مي سوزم وپروانه ندارم چه کنم..........
نمي دانم زندگي از من چه مي خواهد، من که دوري ميکنم از او ولي، او همچنان در بازي دوران مرا بازيچه ميخواهد!!!
. این روزها
به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..." گفت: "از من زیبا تر است..." گفت: "از من سوزان تر است..." گفت: "نگاهی بیش نیستم
من آن رودم که تنها آب دارم ، نگاهی خسته و بی تاب دارم ، من عشق نور دارم در دل اما ، فقط تصویری از مهتاب دارم .
شمـــا که غریبه نیستین.... آره...آره...آره تاریخ مصرف داشتـــــــــــــــــــــــــــم!!!
زخم هایم را به خودت نگیر قد این حرفها نیستی! تا فصل قرار منتظر خواهم ماند
نه عشق است نه علاقه و نه حتی عادت ,حماقت محض است دلتنگ کسی شوی که دلش با تو نیست
نمیدانم چرا به تو پیله کرده ام شاید تنها باتو پرانه میشوم!
اومدي كه بشی سنگ صبورم...
خدایا صدامو میشنوی؟ بذار بره و خوش باش و بخنده.. فقط بهم قول بده.. قول بده موقعی که تو آغوش یه غریبه ست بدجوری به یاد من بندازیش... التماس مال دیروز بودمال بچگیا حالا اگه میخوای بری برو...
سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی آه باران من سراپای وجودم آتش است پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی
از خدا دیگر هیچ نمیخواهم ، دیگر هیچ آرزویی ندارم ، رویایم را میخواستم که به آن رسیدم ، دنیا را میخواستم که آن را به دست آوردم ، رویایی که همان دنیای من است، و تویی که همان دنیای منی….
![]()
نمـــی دانم چــــرا ؟این روزهــــا در جـــواب هـــرکــــه از حـــالم مـــی پرســــد تا مـی گویـم:خوبــــم چشمـــــانم خیس مــــی شـــــود!
هیچ قــــطاری از این اتــــاق نمی گذرد من اینجــــا نشسته ام و با همین سیـــــ ـگار قــــطار می آفرینم نمی شنـــوی …!؟ سرم دارد سوتــــــ ــ ـ می کشد
بادکنـــک مـــن!
رفتنت، نبودنت، نامردیت هیچکدوم برام سوال نبودفقط یک بغض گلومو گرفته اونم اینه که چه جوری نگات کرد که منو تنها گذاشتی؟
![]()
خدایا ممنون که مرا در حد ایوب میبینی… ولی تمامش کن! دیگر بریده ام…
خــدایــا...!!! اینکــه میگـــی از رگ گـردن بـه من نـزدیک تــری و از ایــن حـرفا.. در سطح درک مـن نیسـت..
یه دقیقـه بیـا پاییــن بـغلم کــن "میشـه "؟؟؟!
اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد
دلم یک غریبه می خواهد بیاید بنشیند فقط سکوت کند من هـی حرف بزنم و بزنم و بزنم تا کمی کم شود از این همه بار بعد بلند شود و برود نه نصیحتی نه..... انگار نه انگار!!
من یک دخترم
نگاه به بدن ظریفم نکن
اراده کنم تمام هویت مردانه ات را به
آتش میکشم...
امــــــــــــــــــان ازخنده ای که ...
وسطش ...
بـغــــــض کـنــــی
دست بر دلم مگذارمیسوزی ...
داغ خیلی چیز ها بر دلــــــــــــــم مانده...
ایـטּ ڪہ خــوבت رآ گوشـہ ے گـلو قـآیـمـ ڪنـے
چـیزے رآ عـوض نمـے ڪنـב
غصه نخور کنار آمده ام با نبودنت.. .خیلی که دلم گرفت گریه می کنم...
دیــده ای شــیشــه هـای اتــومبــیل را
وقـــتــی ضربـــه ای مـــی خــورنـد و مـــی شــکنـنـد !؟ دیــده ای شـیشــه خــرد مــی شــود ولــی از هــم نمــی پاشــد !؟ ایـــن روزهـــا همـــان شــیشــه ام ؛ خــرد و تــکـه تــکــه ، از هــم نـمـــی پــاشـم ولـــی شــکـستـــه ام ... آنقدر دلم را شکسته اند که تمام راه های منتهی به دل خراب شده است چندیست تابلو زده ام کارگران مشغول کارند آهسته برانید نه برای دل شکسته ام برای شما که از زخم دلم زخم بر ندارید
معمولا آدما از اين که بعد از مرگ فراموش بشن وحشت دارن ولي چه سخته زنده باشي و فراموش بشي........
**گمشده قلب تو** هرچی که خواستی درباره وبلاگ ![]() موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان
|
|||||||||||||||||||
![]() |